loading...
ekmal
حقیقت بازدید : 8 پنجشنبه 02 آبان 1392 نظرات (0)

تعدد همسران پيامبر در فاصله سال اول تا هفتم هجري، يعني از 54 تا 61 سالگي آن حضرت صورت پذيرفته است.
. نگاهي کوتاه به تاريخ و ترتيب آن‏ها روشن مي‏سازد که اصولا اين ازدواج‏ها بر اساس مصالح و به دليل ايفاي مسؤوليت‏هاي همه جانبه نبوت صورت گرفته است; زيرا اگر جز اين بود، چگونه پس از ازدواج با عايشه که تنها همسر باکره وي بود و از جمال و زيبايي نيز بهره وافي داشت، با زن سالخورده‏اي چون زينب بنت‏ خزيمه ازدواج مي‏کند که تنها سه ماه بعد از ازدواج از جهان رخت‏ برمي‏بندد يا پس از آن ام سلمه را به همسري برمي‏گزيند که خود او در پاسخ خواستگاري پيامبر، بزرگي سن، داشتن چهار فرزند يتيم و... را موجب عدم شايستگي خود براي همسري دانسته، عذر خواهي مي‏کند; اما پيامبر اين امور را مانع نمي‏داند و او را به همسري برگزيده، همانند عايشه نزد او اقامت مي‏گزيند.
. سخنان پيامبر در ارزشيابي همسران، روش مناسبي براي يافتن ديدگاه پيامبر در اين ازدواج‏ها است; عايشه خود مي‏گويد: پيامبر به گونه‏ اي به خديجه عشق مي‏ورزيد و دوستان وي را چنان محترم مي‏داشت که موجب شگفتي مي‏شد[1]  و گاه گوسفندي ذبح نموده، گوشت آن را بين دوستان خديجه تقسيم مي‏کرد. بدين روي، در برابر هيچ زني همانند خديجه حسادت نمي‏ورزيدم; زيرا پيامبر هماره ياد او را گرامي مي‏داشت. يک روز به پيامبر گفتم: خداوند در عوض آن پيره‏زن گندمگون غير باکره، بهتر از او را نصيب تو ساخته است! پيامبر به سختي برآشفت و در پاسخ فرمود: قسم به خدا! هرگز بهتر از خديجه نصيبم نشده است; زيرا او به هنگام کفر مردمان به من ايمان آورد و آن گاه که همگان مرا تکذيب کردند، مرا تصديق کرد و آن گاه که همگان محرومم کردند، به ياري‏ام برخاست. خداوند از او فرزنداني به من عطا فرمود که از زنان ديگر نصيبم نساخته است.[2] .
همان طور که ملاحظه مي‏کنيد، پيامبر ملاک‏هاي عايشه مبني بر جواني، زيبايي و بکارت را رد کرده، سبقت‏خديجه در ايمان، ايثار، ياري و افتخار مادري فرزندانش را به عنوان ملاک‏هاي برتري خديجه ارزشيابي مي‏کند.
. بر اساس آيه شريفه 52 سوره احزاب، نياز به اين گونه ازدواج‏هاي سياسي و مصلحتي در سال هفتم هجري به پايان رسيد و در سه سال پاياني عمر آن حضرت، جايگزيني همسران گذشته يا ازدواج جديد با هر زني، اگر چه مورد پسند پيامبر قرار مي‏گرفت، از سوي خداوند ممنوع گرديد.
. مرداني که به بهره‏مندي از زنان مي‏انديشند، تلاش مي‏کنند با تهيه لباس و توسعه آسايش و هزينه کردن اموال، دل آنان را به دست آورند، اما بر اساس آيه شريفه 28 سوره احزاب، پيامبر در سال نهم هجري که گسترش اسلام، وضع اقتصادي مسلمانان را بهبود بخشيده بود، وقتي همسرانش از او لباس و وسايل بهتر طلب کردند، يک ماه از همه آن‏ها کناره گرفت و پس از گذشت‏يک ماه، به دستور خداوند، آن‏ها را مخير ساخت تا ميان آسايش و رفاه دنيا و زندگي با پيامبر، يکي را برگزينند. آنان که از درخواست‏هاي مادي خود پشيمان شده بودند، زندگي با پيامبر را برگزيدند.
. بدون شک در جامعه آن روز عربستان که به صورت قبيله‏اي اداره مي‏شد و تنها پيوندهاي نسبي و سببي عامل حمايت قبايل از اشخاص مي‏گرديد، بسياري از ازدواج‏ هاي پيامبر براي جلب حمايت اقوام و قبايل مختلف بوده است. در اين راستا توجه به اين نکته مهم است که حتي دو تن از همسران پيامبر نيز از يک قبيله نبوده‏ اند!
به راستي آيا عقد کردن دختر نوجواني چون عايشه در سن 7 يا 17 سالگي که عروسي با وي ساليان بعد صورت پذيرفت، مي‏تواند علت غير سياسي داشته باشد؟
آيا ازدواج با حفصه، که به گفته اهل سنت‏ براي تکريم عمر که به شدت بر اثر بيوگي دخترش آزرده خاطر شده بود، جز در سايه جلب قلوب و محبت او و قوم و قبيله‏اش صورت پذيرفته است؟
آيا ازدواج با صفيه و جويريه، دختر سر کرده يهوديان شکست‏ خورده بني نضير و بني ‏مصطلق که از کنيزان بودند، جز براي التيام آثار رواني جنگ ميان يهوديان و مسلمانان بود؟ آيا اين پيوندها را که رويکرد مشتاقانه صدها تن از يهوديان به اسلام را رقم زد و مسلمانان را بر آن داشت که بستگان در بند جويريه را خويشاوندان رسول خدا دانسته، آزاد سازند، مي‏توان به انگيزه‏ه اي پنداري و غيرواقعي ديگري نسبت داد؟
آيا مي‏توان گفت ازدواج پيامبر با ام حبيبه دختر ابوسفيان که اصلا در مدينه حضور نداشت، بلکه در حبشه بود و به دليل ارتداد و مرگ همسرش دچار ضربه شديد روحي شده بود، جز براي تسکين آلام روحي او از يک سو و حفظ يک زن مؤمنه و مهاجره در برابر احتمال بازگشت‏به خانواده مشرک خويش از سوي ديگر و برقراري پيوند سببي با سرکرده مشرکان مکه، براي کاستن دشمني آنان از سوي سوم، انگيزه ديگري داشته است؟
آيا پذيرش همسري ميمونه که خود را به پيامبر بخشيد، در شرايطي که پيامبر پس از صلح حديبيه، براي انجام مناسک حج‏به مکه رفته بود و مکه در التهاب اين حضور قرار داشت و درخواست پيامبر براي برگزاري جشن و دادن وليمه ازدواج که با کمال تاسف توسط سران شرک پذيرفته نشد، نشانه روشني بر آن نيست که در اين ازدواج، جلب قلوب مکيان به اسلام و مسلمين مد نظر بوده است؟
آيا مي‏توان پذيرفت ازدواج پيامبر با دختر عمه خودش زينب دختر جحش که قبل از آن همسر زيد غلام آزادشده پيامبر بود و در تلقي جامعه جاهلي آن دوران بسيار ناپسند و مخالف شان آن حضرت بود و حرف و سخناني را نيز عليه پيامبر برانگيخت، به دليل زيبايي او بوده است؟ آيا پبامبر قبلا دختر عمه خودش را نديده بود؟ مگر پبامبر خود، زيد را به خواستگاري او نفرستاده بود؟ مگر پذيرش همسري زيد از سوي زينب، به اشارت و فرمان آن حضرت نبود؟ آيا پبامبر نمي‏توانست قبل از آن پيوند و جدايي، خود به خواستگاري بشتابد؟ به راستي آيا مي‏توان قبول کرد به جان خريدن آن همه نيش و کنايه جز براي انجام فرمان خداوند و در هم شکستن سنت غلط و جاافتاده عرب جاهلي صورت پذيرفت؟
. افزون بر موارد پيشين، مؤيد ديگر آن است که تعدد همسران، نه تنها موجب آسايش و رفاه پيامبر نبود; بلکه برابر آيات نخستين سوره تحريم، برخي از همسرانش، با گفتار و کردار خود، موجبات آزردگي‏ خاطر و رنجش آن حضرت را فراهم مي‏ساختند و پيامبر گر چه گاه از تصميم خود مبني بر طلاقشان، سخن به ميان مي‏آورد ولي به مقتضاي دلايل و مصالح پيش‏گفته، صبوري پيشه ساخته، از آن‏ها جدايي برنگزيد


[1] مستدرک حاکم، ج 1، ص 16.
[2] صحيح بخاري، ج 4، ص 230

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 22
  • بازدید کلی : 586